loading...
بهشت هرمزگان
علی نقی نجاری پور بازدید : 288 چهارشنبه 21 خرداد 1393 نظرات (0)

بي تو امدي وا روسري

ووستادري زير سر دري

ووستادري تو روبروم

وا روسري چه محشري

بوني بمثل لامپ هزار

صد دل ادكرده بي قرار

كس نادونت تو مال كجاي

راه رفتني مثل غزال

مثل پير شاهزاده اون

ظاهر بودي ميتا زنون

ادزده تو دنيا به هم

روشن ادكرد زمين و ازمون

اي قد بلند و دل ربا

دستون تون پر از طلا

چقدر تو ناز و خوشگلي


علی نقی نجاری پور بازدید : 132 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0)
مروری بر فعل رفتن در تمام ضمایر در زبان شیرین بندری

صرف فعل در زمان اینده(رهتن یا رفتن) گویش بندری
خواهم رفت = ارم ..
خواهی رفت= اری
خوادهدرفت= ارت
خواهیم رفت=ارنگ
خواهید رفت= اری 
خواهندرفت= ارن
لازم به ذکر که در زمان حال (میروم) نیز این صرف بکارمیرود و در جمله زمان ان مشخص می شود... 
شکل منفی فعل رفتن یا (رهتن)
نمی روم= نارم
نمی روی= ناری 
نمی رود= نارت 
نمی رویم = نارنگ
نمی روند= نارن

علی نقی نجاری پور بازدید : 367 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0)
رشمون :(Reshmon)نخ ـ ریسمان. معمولا به نخ نازک می گویند.
 کندرک:(Kondorok)آدامس ـ چیز جویدنی 
فسیل ( Fasili ):به نهال نخل گفته می‌شود.
کرنگ(‍‍careng): کال و نارس. این کلمه اغلب شرح میوه است اما در مورد انسان و خیلی از موارد دیگر نیز به کار میرود.
سواس(Sowas):دمپایی که از برگهای درخت خرما درست می شود.
چورک(Choorak): به جوجه مرغ گفته میشود .
گداز = ذوب Godaz
تیغار = جلو ، کنار  tighar
فَخیر = گدا ، فقیر 
فیشتَک = صوت زدن 
گرمادُن = اشپزخونه
علی نقی نجاری پور بازدید : 122 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0)

ضرب المثل های محلی

1-کُنارو سَنگُ و دارِش اَ خُوشِن:

این مثل جایی است که در یک دعوا، شخص مقصر خودش کم آورده و سعی دارد خود را بی گناه و مظلوم نشان دهد که در جواب او چنین ضرب المثلی به کار می رود.

2-حِیفِ گُلِ مُو بَی سَرِ کَچَل:

این مَثَلِ جایی است که شخص لایق مقام یا هر چیز دیگری که نصیب او شده نبوده و نشان از بی لیاقتی فرد نسبت به موقعیت اوست.

3-اَبریشَم هَرچِه کُهنَه بُوُ پا بَنِ خَر نا کُنِن:

این مَثَل برای شخصی است که دارای ارزش بالایی است، حال سعی شود با حرف ها یا مقایسه ی او با افراد پَست او را از جایگاهی که هست پایین تر نشان دهند، در جواب چنین مقایسه های نابرابر این ضرب المثل ها به کار می روند.

یادی از اصطلاحات قدیم

پَزُو: شخصی که بدسلیقه است، شخصی که به سختی چیزی را می پسندد، شخصی که هر غذایی را نمی خورد.

کَرَغ: لبه ی تیز، کنج، و هم به معنی چشمک زدن و اشاره کردن با چشم یا به معنی نامساعد بودن دیوار یا شیئ صافی که یک قسمت آن ناهموار است.

زِبَهرُون: بی نصیب

پِلِی سُهرُو: پرستو

چِهم دَرَکُو: جغد

کُلمُت: لُنگ یا دستاری که به صورت مدور «دایره ای» می پیچند و برای جلوگیری از ضربه یا دردی که بار وارد می کند بر روی سر می گذارند و بار را روی آن قرار می دهند.

دَمُوکی: بادزنی که از برگ نخل درست می شود.

تَشی: دستگاه ریسندگی دستی که به وسیله آن پشم یا مو تبدیل به نخ می شود


علی نقی نجاری پور بازدید : 284 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)


    متاسفانه طی چند دهه اخیر بعلت گسترش وسائل ارتباط جمعی(که اکثرا فارسی زبان ومبلغ فرهنک حکومت مرکزی هستند) و مهاجرت گسترده به استان وگسترش جمعیت غیربومی واز طرفی محدودیتها و نبود فضا و اهرمهای لازم برای تبلیغ و اشاعه فرهنگ بومی ،باعث گشته که حتی خود مردم بومی هم به فرهنگ  مرکز گرایش پیدا کنند و والدین با بچه هایشان ازکودکی به زبان فارسی ( ان هم لحجه تهرانی ) گپ بزنند  ، متاسفانه این گرایش در بین طبقات بالا وتحصیل کرده ( دیپلم به بالا) به شدت وحدت بیشتری به چشم می خورد ،  در بین نیمی از طبقه متوسط و اکثریت طبقه زحمتکش ( کارمند ،کارگر ، جاشو وماهیگیر)  گرایش گریز از فرهنگ بومی کمتر به چشم می خورد .در چنین شرایطی  هر حرکت هنری و فرهنگی  که بتواند معرف فرهنگ این دیار باشد  ،قابل تقدیر و تشویق می باشد

بررسی و توصیف زبان شناختی  ، گویش مینابی   نوشته  حسن محبی بهمنی

اولین کتابی است که یکی از گویشهای  رایج در استان هرمزگان به روش درست ،از لحاظ علم  زبان شناسی  بررسی می کند . بررسی گویش مینابی  کتاب کاملی است که در ان  از روش زبانشناسی علمی برای بیان این گویش استفاده شده است .

در بخش اول کتاب  مختصری به وضعیت اجتماعی و تاریخ گذشته میناب  ، تاریخ هرمز قدیم  ( هرمز ساحلی )، و منطقه  میناب ( مغستان )   می پردازد  و در ادامه به ضرورت بررسی گویش مینابی  اشاره می کند .

در بخش دوم  به  بررسی اواشناختی و واج شناختی   گویش مینابی  می پردازد که یک بحث کاملا  اختصاصی از لحاظ زبان شناسی  است  . هم خوان ها  ، واکه ها  ، ساختارهای  هجای  ، و ....... قسمتهای از این بخش کتاب تشکیل می دهند .

در بخش سوم   گروه اسمی، ضمایر ، صفتها  ،  انواع قید ها  و  افعال   در گویش مینابی ، هر کدام   جداگانه  توضیح داده شده اند .

در بخش  چهارم   ساختمان جمله  ، کاربرد انواع واژگان در جمله ،  گروه اسمی ، گروه حروف اضافه ، جمله های شرطی  و .... بیان شده اند  و برای هرکدام مثالی زده است.   

در بخش پنجم   حدود  هزار واژ مینابی   با معدل فارسی انها  ذکر شده است  در این بخش  همچنین  دو داستان کوتاه  و دو شعر  به گویش مینابی  و ترجمه فارسی نوشته شده است ، ضرب المثل  و اصطلاحات  ،پایان بخش این بخش می باشد . در اخرکتاب منابع فارسی و خارجی  نیز ذکر شده است .

گویش مینابی، در شرق با زبان بلوچی (مکرانی ) همسایه است و در شمال با  گویش بشکردی و در غرب گویش بندرعباسی  . در غرب استان هرمزگان  گویشهای مختلفی وحود دارند ( لنگه ای ، بستکی ،جناحی و...) که همگی متاثر از گویش لارستانی می باشند .

حسن محبی بهمنی با این کتاب  اولین گام در جهت بررسی علمی  و اصولی  گویشهای  رایج در استان برداشت و نشان داد که توانای گسترش این تحقیقات به مناطق دیگر دارد ، گویش لارکی (کمزاری )  منبع بکری است برای بررسی و می تواند  کلیدی باشد  برای شناختن گویشها و  ریشه بخشی از واژگان مورد استفاده در هرمزگان ، همانطور که اقای محبی در مصاحبه با اقای ذاکری ( سالنامه  صبح ساحل )قول داده امیدوارم بزودی شاهد نوشته ایشان در باره گویش لارکی باشیم .

برخی از  واژگان هرمزگانی  به همراه  لنج ها بار سفر بسته  اقیانوسها پشت سر نهاده وحتی خط استوا عبور نموده و در نیم قاره  جنوبی افریقا ،ماندگار شده اند ، دادا   = خواهر  ـ  کاکا =برادر    و ...... کماکان در شرق افریقا  بکار برده می شوند .برخی واژگان هرمزگانی ریشه تاریخی در ارتباط فرهنگی  با هند باستان دارند  مثل جوتی= کفش- بپو=پدر بزرگ  . بعضی واژگان هرمزگانی ریشه در زبانهای پرتغالی،اسپانیای و انگلیسی دارند و یادگار حضور دولتهای استعماری در منطقه می باشند  مثل  کمیس =پیراهن که از کلمه شمیس پرتغالی ، فرانسوی گرفته شده ااست یا    بندیره = پرچم که یک کلمه اسپانیای است  ویا مکینه = موتور لنج از زبان ایتالیای گرفته شده است .   با بررسی گویشهای هرمزگانی و واژگان مورد استفاده در این گویشها  میتوانیم  گوشه های از تاریخ  پنهان منطقه نیز بازنویسی نمایم.  با ارزوی موفقیت برای اقای محبی بهمنی گرامی و تمامی کسانی که در بررسی و معرفی فرهنگ این دیار تلاش می نمایند.


علی نقی نجاری پور بازدید : 98 جمعه 15 فروردین 1393 نظرات (0)

در گویش مینابی واژه ی پل، pohl تلفظ می شود. این تلفظ نزدیکترین گونه به زبان پهلوی است که Puhl تلفظ می گشته است. در دیگر گویش های رایج در استان، بیشتر سعی می شود که شکل معیار آن به کار رود!



علی نقی نجاری پور بازدید : 119 جمعه 15 فروردین 1393 نظرات (0)


غفلت از زبان بومی و اضمحلال طبیعت عنوان مقاله ای است به قلم امیلیا نرسیسیانس چاپ شده در آخرین شماره فصل نامه مجله زبان شناسی، شماره اول، بهار وتابستان 1389، تاریخ نشر آبان 1390.

همان گونه که از عنوان مقاله پیداست، ارتباط زبان و گویش در حفظ طبیعت از مطالبی است که کمتر به آن پرداخته شده است. این موضوع بیشتر در نواحی دور از مرکز مشهودتر به چشم می آید. با توجه به تجربه و علاقه شخصی این نابودی را به عینه در چنین مناطقی دیده ام. هرگاه شما واژه خاص و انحصاری اشیا، ابزار، گیاه، درخت ، سنت و ساختاری را فراموش کنید و یا نسل جدید از آن بی خبر باشند، طبعاً در نگاه داشت آن نیز دقت و تعصبی نخواهند داشت.

امیلیا نرسیسیانس در مقدمه مقاله خود آورده است که: (( تحقیقات متعدد حاکی از وجود رابطه مستقیمی است بین اضمحلال زیست بوم زبان و گویش های محلی.))

 معمولاً از نقش ارتباطی زبان در طرح های زیست محیطی غفلت می شود. کم توجهی به دانش بومی مستقر در زبان نیز به زیان های جبران ناپذیری منجر می شود. از مثال های ملموس ذکر شده در مقاله، نمونه های گیاهان دارویی - کشاورزی و شیوه های ماهیگری است که در استان هرمزگان به نحو بارزی به چشم می آید.

خواندن این مقاله را به دوستان توصیه می کنم. (( چنان چه به اصل مقاله دسترسی ندارید دستور فرمایید تا ایمیل شود.)


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما اهل کدام شهر استان هرمزگان هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 52
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 138
  • بازدید امروز : 370
  • باردید دیروز : 288
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,781
  • بازدید ماه : 6,151
  • بازدید سال : 26,261
  • بازدید کلی : 230,652
  • کدهای اختصاصی